نقدینگی چیست و چه اهمیتی دارد؟
فرشته بابائی رنانی
بسیاری از مردم رشد نقدینگی را با افزایش تورم، رشد قیمت داراییها و حتی نوسانات بازار سرمایه مرتبط میدانند. اما واقعاً نقدینگی چیست؟ چه نقشی در اقتصاد دارد و چرا برای سرمایهگذاران، بهویژه فعالان حوزهی تأمین مالی جمعی، شناخت آن اهمیت ویژهای دارد؟
نقدینگی در سادهترین تعریف، مجموع کل «پول» و «شبهپول» موجود در اقتصاد است. پول، همان اسکناس و سپردههای دیداری (قابل برداشت فوری) است که در معاملات روزمره استفاده میشود. شبهپول نیز شامل سپردههای مدتدار و سایر داراییهایی است که بهسرعت نمیتوان به وجه نقد تبدیلشان کرد، اما در مجموع جزو ذخایر مالی جامعه محسوب میشوند.
در اقتصادهای مدرن، نقدینگی معمولاً با شاخصهایی مانند M1 و M2 اندازهگیری میشود:
M1 شامل پول نقد و سپردههای دیداری است.
M2 علاوه بر موارد بالا، شبهپول را نیز دربر میگیرد.
هرچه این شاخصها افزایش یابند، به معنای تزریق بیشتر پول به اقتصاد است — موضوعی که اگر با رشد تولید و عرضه کالا و خدمات همراه نباشد، میتواند پیامدهای تورمی جدی به همراه داشته باشد.
یکی از خطاهای رایج در تحلیلهای اقتصادی، اشتباه گرفتن مفهوم «نقدینگی» با «نقدشوندگی» است.
نقدشوندگی (Liquidity) به سرعت و سهولتی اشاره دارد که یک دارایی میتواند به پول نقد تبدیل شود، در حالی که نقدینگی (Money Supply) به میزان پول در جریان در کل اقتصاد اشاره دارد.
به عنوان مثال، بازار تأمین مالی جمعی آیفاند از نظر نقدشوندگی دارای بازههای زمانی مشخص است — سرمایهگذار وجه خود را در پروژهای واقعی قرار میدهد و در پایان دورهی تعیین شده، اصل سرمایه و سود خود را دریافت میکند.
اما این موضوع ارتباطی با «حجم نقدینگی کشور» ندارد، بلکه به ساختار قرارداد و جریان نقد داخلی آن پروژه مربوط میشود.
برای درک رابطهی نقدینگی و تورم، باید ابتدا بدانیم که تورم زمانی رخ میدهد که رشد تقاضا در اقتصاد از رشد عرضه کالا و خدمات پیشی بگیرد.
زمانی که بانک مرکزی یا نظام بانکی، پول بیشتری وارد چرخه اقتصادی میکند (مثلاً از طریق افزایش پایه پولی یا وامدهی گسترده)، حجم نقدینگی افزایش مییابد.
اگر این رشد نقدینگی به سمت بخشهای مولد و تولیدی هدایت نشود و صرفاً وارد بازارهای دارایی مانند طلا، ارز یا مسکن شود، نتیجه آن افزایش قیمتها و تورم خواهد بود.
به بیان سادهتر:
نقدینگی بالا، اگر پشتوانهی تولیدی نداشته باشد، به جای افزایش ثروت واقعی، صرفاً باعث افزایش قیمت کالاها و کاهش قدرت خرید میشود.
در سالهای اخیر، دادههای رسمی نشان دادهاند که بخش قابلتوجهی از نقدینگی کشور به سمت بازارهای غیرمولد حرکت کرده است. در نتیجه، تورم ساختاری ایجاد شده و سرمایهگذاران با ریسک نوسان ارزش پول و داراییها مواجه شدهاند.
برای سرمایهگذاران، درک رفتار نقدینگی بهمعنای شناخت یکی از مهمترین متغیرهای تعیینکننده در بازده سرمایه است. وقتی حجم نقدینگی رشد میکند، بازارها معمولاً دچار نوسان میشوند و برخی داراییها بهصورت مقطعی رشد شدید را تجربه میکنند. سرمایهگذار آگاه کسی است که بداند رشد نقدینگی الزاماً به معنی سود قطعی نیست، بلکه میتواند علامتی از افزایش ریسک سیستماتیک در بازار نیز باشد. در چنین شرایطی، سرمایهگذاری در ابزارهای مولد و شفاف مانند تأمین مالی جمعی (کرادفاندینگ) میتواند تصمیمی هوشمندانه باشد، زیرا سرمایه در پروژههای واقعی و تحت نظارت قرار میگیرد و برخلاف بازارهای پرنوسان، سود آن از قبل پیشبینیشده و مبتنی بر فعالیت اقتصادی واقعی است.
در اقتصادهایی که رشد نقدینگی سریعتر از رشد تولید است، تورم به پدیدهای مزمن تبدیل میشود، اما در مقابل، اگر مسیر گردش نقدینگی به سمت پروژههای تولیدی و صنعتی هدایت شود، اثر تورمی کاهش یافته و به رشد واقعی اقتصاد منجر میشود، در همین راستا، سکوی تأمین مالی جمعی آیفاند با مأموریت جذب سرمایههای خرد و هدایت آنها به سمت کسبوکارهای واقعی، نقش مؤثری در «مولدسازی نقدینگی» ایفا میکند، در این مدل، سرمایهگذاران خرد با مبالغی اندک میتوانند در طرحهایی مشارکت کنند که دارای پشتوانهی اقتصادی، ضمانتنامه تعهد پرداخت، و بازده مشخص هستند.
به این ترتیب، سرمایهگذاری از مسیرهای غیرمولد و سفتهبازانه (مانند خرید و فروش ارز یا طلا) به حوزههایی هدایت میشود که ارزش افزوده واقعی ایجاد میکنند، این فرایند نهتنها ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد، بلکه اثر مثبت آن بر تعادل اقتصادی کشور نیز قابلمشاهده است.
رشد بیش از حد نقدینگی میتواند پیامدهایی فراتر از تورم به همراه داشته باشد.
از جمله:
کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید خانوارها.
افزایش نرخ بهرهی بینبانکی و در نتیجه بالا رفتن هزینهی تأمین مالی برای شرکتها.
نوسان در بازار سرمایه و داراییها بهدلیل ورود و خروج سریع نقدینگیهای کوتاهمدت.
افزایش ریسک سیستماتیک در کل اقتصاد، زیرا با کوچکترین شوک، بازارها ناپایدار میشوند.
برای کنترل این ریسکها، سیاستگذاران اقتصادی باید بین رشد نقدینگی و رشد تولید تعادل ایجاد کنند. در سطح خرد نیز، سرمایهگذاران باید از تصمیمگیریهای هیجانی خودداری کرده و سرمایهی خود را در پروژههایی با پشتوانهی واقعی قرار دهند.
درک صحیح از جریان نقدینگی به سرمایهگذاران کمک میکند تا جهت حرکت بازارها را بهتر پیشبینی کنند.
بهعنوان مثال:
- وقتی نرخ رشد نقدینگی بالاست اما تولید افزایش نیافته، احتمال افزایش تورم و رشد بازارهای دارایی بیشتر است.
- زمانی که سیاستهای انقباضی برای کنترل نقدینگی اجرا میشود، بازارها معمولاً وارد فاز اصلاح قیمتی میشوند.
- سرمایهگذارانی که با آگاهی از این چرخهها تصمیم میگیرند، قادرند سبد سرمایهی خود را بین داراییهای کوتاهمدت و بلندمدت متعادل کنند.
در این میان، پلتفرم آیفاند بهعنوان بستری امن برای مشارکت در پروژههای تأمین مالی جمعی، گزینهای مناسب برای مدیریت هوشمند سرمایه در شرایط تورمی محسوب میشود.
نقدینگی، همان خون در رگهای اقتصاد است. اگر به درستی در مسیر تولید و اشتغال جریان یابد، به رشد پایدار منجر میشود؛ اما اگر بیهدف و غیرمولد در بازارهای سفتهبازانه گردش کند، نتیجهای جز تورم و کاهش ارزش داراییها ندارد.
شناخت مفهوم نقدینگی و اثر آن بر تورم، از ضروریترین مبانی تصمیمگیری مالی برای هر سرمایهگذار است.
در شرایط فعلی اقتصاد ایران که رشد نقدینگی همواره بالاتر از رشد تولید قرار دارد، بهترین راه برای کاهش ریسک و حفظ ارزش سرمایه، هدایت سرمایهها به سمت پروژههای واقعی و شفاف است.
سکوی تأمین مالی جمعی آیفاند با فراهمکردن بستر قانونی و تخصصی برای سرمایهگذاری در طرحهای دارای ضمانت بانکی و بازدهی مشخص، این امکان را فراهم کرده است که سرمایهگذاران نهتنها از سرمایهی خود محافظت کنند، بلکه در بهبود جریان نقدینگی کشور نیز نقش ایفا نمایند.
🔗 پیشنهاد مطالعه بیشتر از مجله آیفاند:
چطور پروژههای کمریسک را شناسایی کنیم؟
مقاله های مرتبط
سرمایهگذاری همیشه یکی از مهمترین دغدغههای افراد بوده است. بسیاری به دنبال راههایی هستند که هم سودآور باشد و هم امنیت نسبی بیشتری داشته باشد.
همانطور که هر نوع سرمایهگذاری با ریسک همراه است، در تأمین مالی جمعی نیز امکان زیان وجود دارد.